شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.
نیمه های شب...

بقیه در ادامه مطلب

از قدیم‌ همین جوری بوده که لباس دلالت داشته بر شغل. مثلاً اگر سر ساختمان بروی و کت و شلوار تر و تمیز و کیف سامسونت داشته باشی، جماعت کارگر همه به تو «آقای مهندس» می‌گویند. اگر کت و شلوار داشته باشی و...

برید ادامه مطلب

سلام اینو یکی از نویسندگان وب دیگر نوشته بود خیلی جالب و طنزه و فقط جنبه طنز داره و توهین نمیکنه

سلام

تو خیابون که راه می رم ازدیدن  درختا ماشینا و پرنده ها لذت می برم !با خودم کلنجار میرم می بینم  یه چیزی این وسط اضافیه!!!!!!!

یه عنصر شیطانی کثیف که همیشه ما پسرا رو گول میزنه و پرتوقع و بی مصرف!بدبختی اینه که خیلیم زیادن عنا-----صر مونث بی بله خانوما!نچ!! راستی کی این لفظ خانم رو اختراع کرد؟ من یه صحبتی با کمک دستام باهاش داشته باشم!؟ مشکل این نیست که هوای پاک زمینو با نفساشون الوده میکنن اونو می شه با ماسکی اکسیژنی ... حل کرد!این اصل بودنس که ازار دهنداس!اون صداهس که کر کننداس و روی زیادشون که وصال بی پایان داره با سنگ پا قزوین!یه وقتایی می مونم این اعتماد به نفس المپیکی از کجا میاد!از پرستیژ بالایی که ندارن؟از کلاس نموره تاریک کف زیر زمینشون یاجمال بی مثال باغ وحشی شون؟شایدم هوش سرشار20000% بی پایانشون!!

آلبرت انیشتین :
تفاوت بین نابغه و کودن بودن در این است که نابغه بودن محدودیت های خودش را دارد .
ماهاتما گاندی :
آنچنان زندگی كن گویی كه فردا خواهی مرد ، آنچنان بیاموز گویی كه تا ابد زنده خواهی ماند
آیزاك آسیموف :
زندگی لذتبخش است و مرگ آرامش بخش ،‌این میان انتقال رنج آور است  ..
آلبرت انیشتین :
انسانهای باهوش مسائل را حل میکنند ، نوابغ آنها را اثبات میکنند .
البرت هوبارد :
زندگی رو زیاد جدی نگیر ، چون هرگز از اون زنده بیرون نمیری
مارک تواین :
بهتر است دهانت را ببندی و احمق بنظر برسی ، تا اینکه بازش کنی و همه بفهمند که واقعاً احمقی !
اسکار وایلد :
همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز بیش از این آنها را ناراحت نمیکند .
آلبرت انیشتین :
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی
آلبرت انیشتین :
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند

مردی جوان در راهروي بيمارستان ايستاده، نگران و مضطرب.
در انتهای کادر در بزرگي ديده مي شود با تابلوی "اتاق عمل".

چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج مي شود.
مرد نفسش را در سينه حبس مي کند.
دکتر به سمت او مي رود.
مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کرديم تا همسرتون رو نجات بديم.
اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون براي هميشه فلج شده.
ما ناچار شديم هر دو پا رو قطع کنيم، چشم چپ رو هم تخليه کرديم ...
بايد تا آخر عمر ازش پرستاري کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی
روي تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زيرش رو تميز کنی و باهاش صحبت کنی ...
اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسيب ديده ...

با شنيدن صحبت های دکتر به تدريج بدن مرد شل می شود، به ديوار تکيه می دهد.
سرش گيج می رود و چشمانش سياهی می رود.

با ديدن اين عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.
دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!

دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود
كنكور = گذرگاه كاماندارا
دوران دانشجويي = سالهاي دور از خانه
خوابگاه دانشجويي = آپارتمان شماره 13
بي نصيبان از خوابگاه = اجاره نشين ها...

برید ادامه مطلب

الو؟

_بله

_سلام

_بله

_ببخشید... روابط عمومی دانشگاه آزاد؟

_بله...

بقیه در ادامه مطلب

گوشت و استخوان : ۴۰ تا ۶۰ کیلو

لوازم آرایش : یک من

عشوه : چهل خروار

قر و فر : پنجاه دور در دقیقه

زبان : ۱۴ متر

قدرت بیان : ۲۰۰۰ اسب بخار

قدرت اشک ریز : ۵ لیتر در ساعت

منطق : ۲ گرم در کل

عقل : نیم مثقال

لجبازی : به مقدار کافی.

سوالات مامور آمار و جواب های ...

عرب،قم،زاهدان،آبادان،اصفهان،شیراز و خرم آباد...

از من میشنوین برید ادامه مطلب خیلی چیز باحالیه...